چکیده: شیخ محمّد مردوخ مشهور به «آیت‌الله» یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های علمی- سیاسی سده‌ی اخیر در ایران محسوب می‌شود. نگاهی به آثار و تألیفات این شخصیت در زمینه‌های مختلف و تورق زندگی سیاسی ایشان، مدعای فوق را اثبات می‌کند. اگر از افراط و تفریطی که پیرامون این شخصیت شکل گرفته، بگذریم و نگاهی واقع بینانه به جوانب مختلف زندگیشان داشته باشیم، به این نتیجه می‌رسیم که بررسی ابعاد علمی این بزرگمرد بسیار ضروری است. از این‌رو مؤلّف این جستار به بررسی اندیشه‌ها و نظریات کلامی– فلسفی آیت‌الله مردوخ پرداخته و سیر تکامل و تحول این اندیشه را مورد بررسی، پژوهش و تحلیل قرار داده است. آثار متعدّد آیت‌الله در خصوص کلام، منطق و فلسفه، نشان از یک متکلّم تمام عیارِ مسلمان دارد که تلاش می‌کند با نقد عقلانی ایده‌ها و نظریات معمول علمای همعصرش در مسائل کلامی چهره‌ای علمی و عقلانی از دین به نمایش بگذارد. به عبارت دیگر معیار اساسی آیت‌الله در پذیرش نظریات «من قال» نیست، بلکه «ما قال» است. به نظر می‌آید آیت‌الله در منازعه مشهور تنازع عقل و نقل به اولویت عقل قائل است؛ لذا از این منظر به نقد دیدگاه‌های معمول شیعه و سنی می‌پردازد و نقد فریقین برای ایشان مساوی و بلامرجح است. همچنین آیت‌الله در حوزه‌ی فلسفه آثار قابل توجّهی دارد که نشان از دقّت نظر و مطالعه‌ی آثار فیلسوفان غربی و اسلامی دارد و به نظر می‌رسد که تأثیر این آثار به خوبی در اندیشه‌های عقل‌گرا و متکلّمانه‌ی ایشان پیداست. همانند دیگر آثار آیت‌الله، مؤلّف این آثار در کسوت یک متکلّم عقل‌گرا و یک فیلسوفِ راسیونالیستِ علم باور ظاهر شده و تلاش می‌کند دیانت اسلام را با عقلانیت و علمانیت مدرن آشتی دهد. از این‌رو از نقد هر نوع نگرشی که مانع چنین رویکرد علمی- عقلی باشد ابائی ندارد و با محک عقلانیت، منطق و تجربه به نقد برداشت‌های موجود از اسلام پرداخته، تصویر شفاف و مستدل خویش از دین باوری و جهان‌شناسی را در آثارش ارائه می‌دهد. در نتیجه ما در آثار آیت‌الله از «جبر و اختیار» و «پاسخ به مادّیون» گرفته تا آثار متاخرش مانند «مژده رستگاری» («مزگانی رزگاری» به زبان کوردی- اردلانی) شاهد یک سیر تکاملی در اندیشه‌های کلامی - فلسفی هستیم که نشان از تغییر و دگردیسی و تکامل دیدگاه‌هایش در مقام یک متفکّر پویا و صاحب اثر و حتّی صاحب مکتب دارد. همچنین این اثر به لحاظ زبان‌شناسی یکی از ناب‌ترین آثاری است که به کوردی اردلانی به نگارش درآمده و آخرین دیدگاه‌ها و نظرات ایشان راجع به نظام هستی، ادراک و شناخت، متافیزیک، اخلاق و سیاست را پیش روی خواننده قرار می‌دهد و مخاطب خویش را نخست به بهت و سپس به اندیشدن وا می‌دارد. نتیجه اینکه تأثیرگذاری و نفوذ کلام و تفکر آیت‌الله مردوخ، در تاریخ ادبی- اسلامی ما انکار ناپذیر است. این جستار تلاش می‌کند نوری بر زوایای تاریک این موضوع بیافکند و نشان دهد که چگونه آیت‌الله از لابلای این آثار هم به کُرد و فرهنگ کُردی خدمت کرده است و هم برای تأسیس یک اسلام عقلانی و روزآمد در جامعه‌ی آن روزکردستان تلاش کرده است و از این‌رو هم به کُرد خدمت کرده و هم به اسلام و تلاش کرده این دو ساحت را به شیوه‌ای عقلانی به هم پیوند دهد و یا پیوند آن‌ها را مستحکمتر سازد. 

 

 پیش درآمد: 

 شیخ محمّد مردوخ کردستانی مشهور به «آیت‌الله» یکی از شخصیت‌های مهمّ و برجسته کشور ماست که اندیشه‌ها و آرای او تأثیر و نفوذ ایجابی و سلبی قابل توجّهی در معاصرین و علمای بعد از خودش داشته است. زندگی پرفراز و نشیب و طولانی آیت‌الله که تقریبا‌ً یک قرن طول کشیده است، نشان از یک دوران پر تلاطم، پر حادثه و پر جنب و جوش دارد که این خروش و تلاطم لاجرم در حوزه‌ی اندیشه و تفکر نیز انعکاس داشته است. تعداد رساله‌ها و کتبی که آیت‌الله به نگارش در آورده است خیره کننده است. همین طور حوزه‌ها و قلمروهایی که آیت‌الله در آن قلم‌فرسایی و اظهار نظر کرده بسیار وسیع، متنوّع و تقریبا‌ً در میان معاصرین کم نظیر است. 

شخصیت سیاسی، اجتماعی و دینی آیت‌الله چنان قابل توجّه و شایسته کاوش و پژوهش است که هر محقّقی را به کنجکاوی و جستجو تشویق می‌کند. در تأثیرگذاری او همین بس که در زمان وی همواره آراء و اندیشه‌هایش مورد بحث و فحص و نقد و جرح و تعدیل قرار گرفته است و نیز باعث پویایی و بحث و جدل علمی- عقلی و کلامی بسیاری شده است؛ امّا پرداختن به سیر تغییر و تحول اندیشه‌های این متفکّر در زمانه‌ی ما بسیار ضروری است. حوزه‌ی کلام و فلسفه دو حوزه‌ی بسیار جذّاب برای آیت‌الله بوده‌اند که همواره در آن نظریه‌پردازی نموده و جسورانه به بیان عقاید و آرای خویش پرداخته است. 

 

۱- زندگی و آثار آیت‌الله

زندگی پرتلاطم و پر فراز و نشیب شیخ محمّد مردوخ [۱] کردستانی خود می‌تواند موضوع یک جستار مستقلّ تاریخی باشد. شیخ محمّد مردوخ کردستانی در سال ۱۲۹۷ در خانواده‌ای با پیشینه‌ی روحانی متولد شد. پدر وی عبدالمؤمن (۱۳۱۴-۱۲۴۱) امام جمعه و نیز عهده‌‌دار قضاوت در شهر سنندج بوده است. بر اساس زندگینامه‌ی خودنوشت آیت‌الله، در هفت سالگی به مکتب رفته و در مدت کوتاهی خواندن، نوشتن، صرف نحو و منطق و حساب هندسه را نزد پدر آموخته است. محمّد در محضر استادانی چون شیخ عبدالرحمن مردوخی عموی‌اش و نیز شیخ محمود لون تلمّذ کرده و مدارج بعدی تعلیم و تربیت زمانه‌ی خویش را طی کرده است. در سن دوازده سالگی (۱۳۰۹) بطور غیر رسمی و در سن ۱۶ سالگی رسماً جایگاه پدر را به عنوان امامت جمعه کردستان در اختیار داشته است. در این دوره به گفته خودش «در تمام علوم عقلیه و نقلیه اطلاعات کافی حاصل نموده است.» (پاسخ به پاسخ، ص ۶) نقل این بخش از زندگینامه آیت‌الله از زبان خودش شنیدنی است: 

 «من همانم که مرا پدر، محمّد نام نهاده و جمال‌الدین لقب داده است، نام خانوادگیم مردوخ و مردم مرا «آیت‌الله» می‌خوانند. میهنم جهان و مسکنم سنندجِ کردستان است. از بچگی دانشم فروزان و هوشم روشن و درخشان بوده است. همواره عاشق کشف حقایق و شایقِ حلّ دقایق بوده‌ام. متأسّفانه با این هوش سرشار و این نعمت خداداد، در نقطه‌ای واقع شده‌ام که گوشه است و راه ارتباط و تردد با منابع علم و دانش ندارد به این جهت از استفاده محروم و دسترسی به وسایل دانش نداشتم و مورد استفاده من همانا منحصر به صحبت علماء و پیشوایان دین بوده که با من محشور بوده‌اند.» (مقدّمه‌ی جهان‌نُما، ص ۱) 

شیخ علاوه بر مقام امامت و قضاوت در دوره‌ی سالار الملک حکمران کردستان (پسر حسنعلی خان امیرنظام گروسی) به نشر اندیشه‌های نو و روشنگرانه در جامعه‌ی خویش پرداخته است و خیلی زود دیدگاه‌ها و نظرات بسیا?